یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

یاسمین من

عروسکم کادوهات دیدی

عزیز دلم شب تولدت عالی بود عصرش رفتیم آتلیه کلی عکس ازت گرفتیم که قراره من وپدرجون هفته بعد بریم انتخابشون کنیم شبش همه کسایی که برامون عزیز بودن ومیخواستیم توخوشحالی ما شریک بشن دعوت کردیم باغ لاله ،یه سفرخونه سنتی که با صدای پرنده ها وخرگوش وقوی جالبش کلی باعث خوشحالی مهمونات شد خلاصه که برای همه شب بی نظیری بود بخصوص من وپدرجون که خاطرات شب تولدت مرور میکردیم ، عزیزم مادرجون وباباجون بادایی امید وخاله مریم یه چشم نظرطلا برات خریدن مامان منصور آقاجون یه سکه و100 تومن پول ،عمه فیروزه یه شاسخین خرسی خوشگل وعمو مرتضی یه پیراهن لی ،مادر بزرگ هم25 تومن پول من وپدر جون یه دستبند با انگشترش که خیلی خیلی به دستت میومد .عزیزم مبارکت مباشه د...
24 بهمن 1392

کفشهای قرمز یاسمین

عروسکم الان که 13 ماهت شده شیطونی هاتم ضریب پیدا کرده کشوهارو میکشی بیرون هرچی داره پخش میکنی توخونه از کشوهای اشپزخونه ومیز تی وی که بگذریم کشو کفشای خودت باز میکنی وهمش دوست داری این کفش قرمز رو پات کنی اونم چه جوری پات میکوبی رو کفشه که بره توپات فدای خودت وپاهای کوچولوت مامانی ...
24 بهمن 1392

توآمدی خدا خواست دخترم باشی

  تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید و استخاره زدم ، گفت کوثرم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی همیشه کاش که یک سمت ، مادرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی   شعراز مهدی صفی یاری دختر گلم سما اومده اینجا شما از دیدنش خیلی خوشحال شدی بوسش میکردی بهش اسباب بازیهات میدادی د...
19 بهمن 1392

13 ماهگیت مبارک

همیشه این جمله را می دیدم که "برای مادرم که بهترین روزهای زندگیش را به پای من ریخت" اما با معجزه تولد تو باورم چیز دیگری است: "برای دخترم که بهترین روزهای عمرم را رقم زد عزیز دل مامان امروز 13 ماهت شد وارد دومین سال زندگیت شدی گل مامان این روزها تازه معنی نبودن ماما رو میفهمی مادرجون میگه صبحها که بیدار میشی میری به همه اتاقا سرمیزنی دنبال من میگردی چقدر دلتنگتم عزیزم خدا میدونه دلم میخواست همه لحظه هام باتوبگذره شیرین زبونم چقدر خوشگل بوسم میکنی موهام شونه میکنی جونمی مامان ...
15 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاسمین من می باشد